کد مطلب:38997
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:20
لطفاً مراتب عقل و وحي را توضيح داده بگوييد محدوديتهاي عقلي در چه مسائلي نمايان ميشود؟
عقل در لغت به معناي فهم و نهي و حجر آمده است و علّت اين كه عقل را عقل ميگويند اين است كه انسان را از هوا و خواستههاي نفس باز ميدارد; بر همين اساس، گفته شده است: اعتقل لسانه; زبانش را نگه داشت.(لسان العرب / المعجم الوسيط، عقل.)
عقل از ديدگاههاي مختلف، تعريفهاي متنوّعي يافته است; بر اين اساس عقل در فلسفه، قرآن، پزشكي و در حقوق، تعريف خاصّ خود را دارد، گرچه ميتوان قدر مشتركي براي همة آنها بيان كرد.
عقل را به طور معمول به دو قسم نظري و عملي تقسيم ميكنند: الف ـ عقل نظري، قدرتي است كه انسان، مبادي علومو قضاياي بديهي را درك ميكند; ادراك امور بديهي، كار عقل نظري است. عقل نظري داراي مراتبي است كه در فلسفه معمولاً چهار مرتبه براي آن بيان ميكنند: عقل بالقوّه يا هيولايي، بالملكه، بالفعل و مستفاد كه بحث تعارض و تعامل عقل و وحي در مرتبه عقل بالفعل مطرح ميشود.(نهاية الحكمه، علامه طباطبايي، مرحله يازدهم، فصل ششم / الشواهد الربوبيه، ملا صدرا، ص 681، بوستان كتاب.)
ب ـ عقل عملي، نيرويي است كه انسان در طول تجربههاي فراوان خود در زندگي و در بستر فرهنگي كه رشد كرده، پيدا ميكند تا به وسيلة آن بايدها و نبايدها را از يكديگر تشخيص دهد. تميز بين زشت و زيبا، كار عقل عملي است.
قرآن مجيد تاكيد فراواني روي عقل دارد و كساني را كه از آن استفاده نميكنند، توبيخ و سرزنش ميكند و انسانها را به تعقّل و تفكّر فرا ميخواند. و از همين نكته استفاده ميشود كه بين وحي و عقل در مكتب اسلام تعارضي وجود ندارد.
عقل بديهي چالشي با وحي ندارد و خاستگاه مباحثي از قبيل تعارض وحي و عقل... در فرهنگ مسيحيّت ميباشد.
كه كتاب مقدّس آنها، علّت هبوط آدم به زمين را خوردن ميوة معرفت نيك و بد معرفي ميكند.(با استفاده از شهيد مطهري، مجموعه آثار، ج 2، ص 30ـ35، انتشارات صدرا.)
با اينكه عقل از جايگاه و پايگاه بلندي در قرآن و شريعت برخوردار است تا آن جا كه يكي از منابع چهارگانة استنباط حكم شرعي محسوب ميشود، ولي آيا قدرت فهم عقل بشري، بي حد و مرز است و در همة امور قدرت تحليل دارد؟
تاريخ و خود عقل، گواه خوبي بر ناتواني عقل در بسياري از حوزهها، چه عقل نظري و چه عقل عملي است و هر دو محدوديّت دارند. تحليل ناتواني عقل و اين كه محدود بودن عقل چه علتهايي دارد، ميتوان گفت راههاي كسب اطلاعات براي عقل، خطا ميكنند; چشم و گوش و... كه دادههاي اطلاعاتي را به عقل ميرسانند، خطاپذيرند; از اين رو به علّت خطاپذير بودن حواسّ ما، عقل نيز خطا ميكند و يا دست كم قدرت تشخيص حق و باطل را از دست ميدهد.
مانع ديگر، غلبة هوا و هوس و غريزه بر عقل است; نفس كه به بدي امر ميكند، مانع فهم عقل ميشود.
سومين مانع اين كه بسياري از واقعيّتهاي موجود جهان هستي (عالم غيب) از طاقت ظرفيّت عقل بشري فراترند و هر عقل بشري نميتواند آگاه به غيب شود; و در اموري كه عقل توان حضور دارد، نيز خيلي از اوقات به يقين نميرسد و كاري از پيش نميبرد; بر اين اساس كه عقل در بسياري از امور، به ويژه در حوزة فروع و جزئيّات، توان فهم مطمئن ندارد، بلكه انسان بايد به منبعي مراجعه كند كه از باطن و اشتباه مصون و خالي باشد، و تنها راه اعتمادپذير و صحيح، وحي است، چرا كه لآيَأْتِيهِ الْبَـَطِـلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لاَمِنْ خَلْفِهِي تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ ;(فصلت،42)(عقل الانسان في الفسلفه و القرآن، احمد كتان، ص 341ـ351، دارالنفائس، دمشق، 1423 / تفسير الميزان، علامه طباطبايي، ج 2، ص 247ـ248، جامعه مدرسين قم.)
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.